هنرنگار

کارگاه نویسندگی و کارگردانی

هنرنگار

کارگاه نویسندگی و کارگردانی

اگر جوانان معتقد ما، با ذخیره ارزشمند استعداد که در آنان هست، و با زمینهء مساعدی که انقلاب برای آنان فراهم آورده و با بهره گیری از سوژه های بدیع و بی نظیری که صحنه های انقلاب و جنگ تحمیلی در اختیار آنان نهاده، و نیاز مبرمی که امروز به هنر نمایشی برای رسوخ و گسترش مفاهیم انقلابی احساس می شود، همت خود را صرف تئآتر و سینما کنند و تکنیک و محتوی را پیش ببرند؛ پس از چندی، انقلاب اسلامی خواهد توانست برجسته ترین آثار هنری در این رشته را به دنیا عرضه کند و بشریت به یکی از ارزشمندترین هدایای اندیشه الهی و اسلامی دست خواهد یافت.
( مقام معظم رهبری دامةبرکاته)
نویسندگان

۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

( به اضافه نقد استاد آیتی بر این مطلب در قسمت نظرات)

 

از آن جایی‌ که ابزار کار در دسترس‌ همه‌ هست‌، پس‌ فکر می کنیم‌ می توانیم‌ بنویسیم‌، اما ط‌ولی‌ نمی کشد که‌ می بینیم‌ مسئله‌ به‌ این‌ سادگی هم‌ نیست!

نویسندگان‌ موفق‌ منضبط ترین‌ افرادند. آنها از وقت‌، به بهترین نحو بهره می گیرند. صفحات‌ سفید کاغذ را مقابل خود می بینند. روزانه‌ مقدار مشخصی‌ می نویسند و دست‌ نوشته هایی‌ عالی‌ تحویل‌ می دهند.

اما اگر به‌ حرفه‌ فیلمنامه نویسی‌ علاقه مند هستید، علاوه‌ بر ویژگی های‌ معمولی‌ همه‌ فیلمنامه نویسان‌ باید شش‌ ویژگی بسیار مهم‌ را نیز داشته باشید.

بانکر هانت‌ بیلیونر می گوید: موفقیت‌ ساده‌ است‌؛ نخست‌ باید مشخص‌ کنید که‌ به طور دقیق چه‌ می خواهید و سپس‌ بهای‌ رسیدن‌ به آن‌ را بپردازید.

آیا شما مایل‌ به‌ این‌ کار هستید؟ آیا می دانید که‌ هر فیلمنامه نویس‌ موفق‌ چه‌ سختی هایی‌ را بر خود هموار می کند؟

بسیاری‌ از مبتدیان‌، تنها به‌ نوشتن‌ می اندیشند، بدون آنکه‌ به‌ دردسر یادگیری‌ فکر کنند. آنان‌ معتقدند نوشتن‌، کار دشواری نیست‌ و تنها رویای‌ پولدار شدن‌ را در سر می پرورانند. فکر می کنند کل‌ کاری‌ که‌ باید انجام‌ دهند، تهیه‌ ابزار کار، حضور در کلاس‌، مط‌العه‌ چند کتاب‌ و سپس‌ شروع‌ کار است‌؛ البته‌ همه‌ اینها برای‌ رسیدن‌ به‌ آن‌ شش‌ ویژگی‌ لازم‌ است‌. از آن جایی‌ که ابزار کار در دسترس‌ همه‌ هست‌، پس‌ فکر می کنیم‌ می توانیم‌ بنویسیم‌. اما ط‌ولی‌ نمی کشد که‌ می بینیم‌ مسئله‌ به‌ این‌ سادگی هم‌ نیست.‌

بیایید با نگاهی‌ اجمالی‌ به‌ آنچه‌ فیلمنامه نویسان‌ موفق‌ به ط‌ور روزمره‌ انجام‌ می دهند، رمز موفقیت‌ آنان‌ را دریابیم:

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۲ ، ۰۹:۵۳
مسافر


در آن کرانه که دل با ستاره همزاد است
به من اجازه در اوج پر زدن داده است

در ان کرانه که همواره یک نفر آنجاست
که در پذیرش مهمان همیشه آماده است

در آن کرانه که خورشید پیش یک گنبد
بدون رنگ ز بازار حسن افتاده است

همیشه از تو سرودن چه سخت و شیرین است
شبیه تیشه زدن های سخت فرهاد است

سوال می کند از خود هنوز آهویی
که بین دام و نگاهت کدام صیاد است

دلم که دست خودم نیست این دل غمگین
همان دلی است که جامانده در گوهر شاد است

بدون فن غزل بی کنایه می گویم
دلم برای تو تنگ است، شعر من ساده است

"سید حمیدرضا برقعی"

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۰۳
مسافر

 

اولین روز دبستان، بازگرد 

کودکیهای شاد و خندان بازگرد
بازگرد ای خاطرات کودکی 

بر سوار اسب های چوبکی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۳۸
مسافر

چشم دلم به سمت حرم باز می شود

با یک سلام صبح من آغاز می شود

 

پر می کشد دلم به هوای طواف تو

وقتی که لحظه لحظه ی پرواز می شود

 

قفل دلم شکسته کنار در حرم

از مرقدت دری به جنان باز می شود

 

فهمیده ام ز حکمت ایوان آینه

اینجا دل شکسته سبب ساز می شود

 

کو چشم روشنی که ببیند در این حرم

هر روز چند مرتبه اعجاز می شود

 

اعجاز توست اینکه دلم یا کریم توست

قلب تپنده ی حرم قم، حریم توست

 

یوسف رحیمی

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۴۳
مسافر

هوالعلیم

 ظهر پنج شنبه گذشته، خانمی از یکی از مؤسسات نشر فرهنگ اسلامی با من تماس گرفت که می خواهند درباره حجاب و ترویج آن در بین نوجوانان چیزی بسازند و ... و در آخر هم فرمودند:« کارمان عجله ای است و برای دوروز دیگر، یعنی شنبه می خواهیم!!!».

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۰۱
مسافر

 

بإسمه تعالی

 

• قبل از نوشتن در مورد حال این روزهای حقیر و تمام شدن ماه عسل 92، ذکر نکاتی را برای آرامش خودم ضروری می دانم:

1- تشکر صمیمانه از مردم و مخاطبین ماه عسل بابت تحمل بنده در طول ماه مبارک رمضان، عذرخواهی و ابراز شرمندگی نسبت به چند هزار بزرگوار که از راههای دور و نزدیک برای نشست نقد و بررسی ماه عسل در فرهنگسرای رسانه حضور پیدا کردند. بدلیل اینکه امکان بیان قدردانی و سپاس بنده نسبت به حضور این عزیزان در محل برگزاری مهیا نشد، عذر تقصیر دارم و منت دار لطف و محبتشان هستم.

***

ماه عسل 92  تمام شد؛ اما هنوز نفس مهمانانش معجزه می‌کند و در تماشای این معجزه آنقدر سر مستم که خستگی در کردن بعد از

3 ماه کار نفس گیر را فراموش کردم ...

ماه عسل تمام شده و دلیلی برای بیداری ندارم اما خوابم نمی‌برد، بیدار بیدارم و خوابی را تماشا می‌کنم که از ترس تمام شدنش جرأت بستن چشمانم را ندارم.

لبخندهای شاهین و تولد 2 واژۀ روی لبانش ( بابا - مامان ) و طولانی تر شدن صف ، نه برای بنزین نه برای نان نه برای فیلم ، برای خود زندگی، برای بخشیدن زندگی، طولانی‌تر شدن صف خواهش مردم برای پدر مادر دار شدن هزاران شاهین سرزمینم.

تماشا کردم صف طولانی مردم برای امضای اهداء عضو بعد از معجزه واژه‌های مادر مهران، از زنده بودن فرزندش و شنیدن صدای قلب مهران در سینه علی در ماه عسل ...

چقدر طولانی شد صف برای صاف کردن حساب بدهکاران پشت میله‌های زندان وقتی عرشیا نامه آزادی پدرش را در ماه عسل خواند و گریست و خندید و آرام شد.

چه صفی شد برای تبریک گفتن به پدر و مادر محمد طاها وقتی برگشت به خونه و فهمیدیم حتی دزدان محمد طاها هم ماه عسل می‌بینند. دزدانی که، عاطفه سرقت کردند نه جیب مردم را ؛ اما ثابت کردند که هنوز بغض پدر و مادر محمد طاها از نبودن بچه در منزلشان مهم تر است و شاید امروز در صف خواهش برای آمدن دوستان بی شمار شاهین به خانه خود باشند و آرزو دارم روزی روی صندلی ماه عسل بنشیند و بپرسم چرا محمد طاها را 5 میلیون، در دروازه غار تهران از سارقین خریدید؟؟!!

شاید من و منتقدان محترم و ناراحت به حضور شاهین در برنامه جوابهای خوبی بشنویم ...... و بپذیریم، که دیکته نانوشته طرح این موضوع مهم در ماه عسل با چند غلط قابل قبول است.

حالا با طولانی تر شدن صف برای در آغوش گرفتن امسال شاهین و پدر و مادر دار شدن آنها، خدا کند که  ما تسهیل و تسریع شدن این

امر مهم را در کنار تمام دقت‌ها و وسواس‌ها نسبت به آتیه این بچه‌ها از جانب مسئولین شاهد باشیم. شاید جستجو و التماس برای بچه‌دار شدن از دروازه غار به دروازه مراکز و موسسات نگهداری این بچه‌ها منتقل شود.

راستی چه صفی شد برای سلام کردن و لبخند زدن به مادری که مبتلا به HIV شده وقتی که گفت شوهرم را بخشیدم چون نمی‌دانست با من و زندگی چه کرده است. او گناهش عدم آگاهی بود و من رسالتم بعد از مرگ او در آغوش گرفتن فرزندانم و فریاد زدن آگاهی و زندگیست.

چه صفی شد برای تماشا کردن اولین آغوش پدر برای شیرین بعد از 30 سال جدایی که به جای همدیگر، مواد مخدر را بغل کرده بودند و از هم دور تر شدند اما هر دو قهرمان شدند که هم اعتیاد را شکست دادند و هم یکدیگر را فتح کردند.

چه صف سخت و دشواری شد درب خانه اولیای دم برای بخشیدن قاتل عزیزشان . بعد از حضور پدر و مادر بابک شکوفی در ماه عسل وقتی دیدیم که بعد از 60 ثانیه از اعدام قاتل، هراسان فریاد «بخشیدیم» سر دادند و گریه می‌کردند نه به خاطر بخشیدن قاتل، «گفتند گریه می‌کردیم که خدایا  شکرت که اعدام تمام نشد و زنده ماند تا ما مثل قاتل فرزندمان ، زندگی را از کسی نگیریم»

• مجال کوتاه است برای شمردن تمام خوش‌رقصی‌های مهمانان ماه عسل در ثانیه‌های طلایی منجر به افطار و صف های طولانی مردم برای زندگی کردن.

اما از طولانی شدن یک صف بعد از ماه عسل لرزیدم، وقتی تماشا کردم صف طولانی مادران منتظر برای بازگشت پلاک، کلاه ، یک تکه استخوان از پیکر فرزند شهیدشان، وقتی جعفر زمردیان گفت شهیدی آمد به جای من دفن شد تا پدر و مادر کر و لال بی قرار من آرام بگیرند و تنها آرزوی من بعد از 27 سال پیدا کردن پدر و مادر این شهید است و هر کاری کردم نشده و چه صفی شد از خیل مادران چشم انتظار با دیدن عکس این شهید در ماه عسل، که تمام آرزویشان این شد «شاید این عکس کمرنگ، عکس بچه من باشد».

هر کاری کردیم نشد تا عید فطر، انگار قرار نبود من اعلامش کنم. حتماً گفتن این خبر بزرگ بعد از 27 سال اندازه من نبوده، اما خدا خواست و شد...

مادر ایرج خرم جاه پیدا شد از روستای سیبستان هشتگرد و ماند برای به نام کردن مزار شهیدش ...

اما مابقی مادران منتظر دوباره برگشتند بالای سر مزار شهیدان گمنام و شاید باز شنیدند:

به هر تابوت خالی که رسیدی 

بغل کردیش گفتی بسه برگرد

آخه تنها واسه تابوت خالی 

مگه چند سال میشه مادری کرد

یه سنگ خالی و یک عمر با عشق

 نشستی با یه دریا پاک کردی

آخه جای منی که زندگیتم   

چجوری یه پلاک و خاک کردی

نشستی حقتو از من بگیری 

نشستی دست و پاهامو بیارن

نشستی بلکه، شاید بعد یک عمر 

یه روزی استخونامو بیارن

اگه تنها به دریا دل سپردم

ببین پشتم یه دریا مرد مادر

یه روزی با من از این سنگر سرد 

یه لشگر مرد بر می گرده مادر...

در پایان شهادت می‌دهم که اگر اتفاقات خوبی برای ماه عسل افتاد حتی ثانیه‌ای شک ندارم که فقط خواست و اراده الهی بود و معجزه نفس‌های مردم و صداقت، سادگی و بی‌آلایش بودن مهمانان ماه عسل که خود خود مردم بودند و اگر اندک سهمی برای بنده بعنوان تهیه کننده و مجری ماه عسل، کریمانه قائل هستید، لطفاً برای من دعا کنید که خداوند آبروی مرا در پیشگاه شما و محضر خودش حفظ کند.

4 صبح چهارشنبه 30/5/92

 

 احسان علیخانی

 

                                                                                                                (برگرفته از خبرگزاری فارس)

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۴۴