به نام حق جلی و علی
از دیوار پرید پایین. برف همهجا را سفید کرده بود. سریع رفت پشت اولین درخت توی حیاط. از پشت درخت، چشمهایش چون گربهای میدرخشید. چند روز بود که این خانه را نشان کرده بود. مطمئن بود کسی در خانه نیست؛ اما باز هم احتیاط کرد و آهسته از پشت درختهای سفید پوش به طرف پلهها آمد.