خدای من! دوباره سلام
...سیب سرخ هوس فریبم داد
دلم از کرده اش پشیمان است
عذر تقصیر پیشت آوردم
مهربان، بخشش از بزرگان است
به کجا می شود فرار کنم؟
بدتر از متهم زمین خوردم
حیف آن دست که مرا بزنی
نزده من خودم زمین خوردم
آبرو، اشک، ندبه و توبه
باز هم واژه های تکراری
دست های مرا دوباره بگیر
تا بفهمم که دوستم داری
شده ام جنس کهنه ی بازار
رهگذر، دوست، آشنا نخرد
کاش از اول ضرر نمی دیدم
هیچ کس غیر تو ، مرا نخرد
نه ، من از چشم تو نمی افتم
تا حسینی و کربلایی هست
آبروی مرا نخواهی برد
تا که عشق امام رضایی هست
روسیاهم صدا نخواهی زد
پای من را قلم نخواهی کرد
به دلم دست رد نخواهی زد
سنگ روی یخم نخواهی کرد
باز هم روی خوش نشان دادی
چقدر خوب شد که زهرا هست
غسل گریه کن ای دل غافل
روضه دست و مشک سقا هست
وحید قاسمی
..............................................
سُبحانَکَ یا لا اِله اِلّا اَنتَ اَلغَوث اَلغَوث خَلّصنا مِنَ النّارِ یا رَبّ
ملتمس دعا
چه بی صدا و بی حساب می بخشی ، و ما چه حسابگرانه تسبیح و ذکرمان را می شماریم!
"شب قدر" شب بیدارشدن است نه بیدارماندن...
ای بیدارشدگان این شب! برای ما هنوز خواب ماندگان، دعا کنید که در این روزهای آخرین این ماه مبارک بیدار شویم و بقیه لحظات عمرمان را در خواب نمانیم.
یاعلی